بعضی ها کار ژاپنی ها از جنگ جهانی دوم به این طرف را بیشتر شبیه یک معجزه اقتصادی می دانند. آنها در مـدت کوتاهی توانستند به رهبری بازار در صنایعی نایل شوند که گمان می رفت صنایع بالغی هستند و بیشتر تـحت سیطره شرکت های غول آسا و غیرقابل نفوذ قرار داشتند. اهـم این صـنایع عـــبارتند از؛ خــودروسازی، مـوتورسیکلت سازی، ساعت های مچی، دوربـین های عکـاسی، وسـایل بـصری، فولادسازی، کشتی سازی، ادوات مـوسیقی، زیپ سـازی، رادیـو، تلویزیون، ضبط ویدئویی، ماشین حساب دستی و غیره. ژاپنی ها اخیراً حرکتی را به سمت جایگاه شماره دو در رشته کامپیوتر و وسایل و ماشین آلات سنگین ساختمانی آغـاز کـرده انـد و می روند تا خود را در صنایع شیمیایی، تایرسازی، دروسازی و ابزار آلات ماشینی جای دهند. آنهـا هـمچـنین بـه تـقویت جایگاه خود در حیطة طراحی لباس و لوازم آرایش مشغول اند و به آرامی هم دارند وارد صنعت هواپیماسازی میشوند. در مورد موفقیت جـهانی ژاپـنی ها نظریه پردازی هـای زیادی شده بعضی به رویه های تجـاری منحـصر به فرد آنها نظیر مدیریت وحدت نظر جمعی و تولید به موقع(Just in time Production) اشاره دارند. کسانی هـم هستند که عامل این موفقیت را سیاست های حمایتی دولت، یارانه ها، وجود شرکت های قـوی تـجاری و دسترسی فـعالیت های اقتصادی به تسهیلات بانکی ارزان قیمت میدانــند. و البـته کسانی هـم هسـتند کـه علت ایـن مـوفقیت را رویـه های غیرمنصفانه این کشور در اعمال سیاست دمپینگ، حمایت از بازارهای کشور و ناچیز بودن هزینه های صـنایع دفاعی ژاپن می دانند.
یکی از عوامل اصلی موفقیت عملکردی ژاپن، مهارت و قابلیت این کشور در طراحی و اجرای خـط مشی بـازاریـابی است. ژاپنی ها برای یادگیری درس بـازاریـابی به ایـالات متحده آمریکا آمدند و هنگام بـازگشت بهتر از بسـیاری از شرکت های آمریکایی اصول آن را فرا گرفتند. ژاپنی ها بـه خوبی می دانند که یک بازار را چگـونه انتخاب کنند، چگونه به آن وارد شوند، به چه صورت سهم بازار مناسبی به دست آورند و بالاخره چگونه از موقعیت رهبری خود در برابر حملات رقبا حفاظت و مراقبت کنند.
انتخـاب بـازار
دولت و شرکت های ژاپنی برای یافتن بازارهای جهانی جذاب، سـخت تـلاش مـی کنند. آنهـا بـه دنـبال صـنایع سرمایه بر و علـم بر هستند که در عین حال به مقادیرکمی از منابع طبیعی نیازمند بـاشند. در این مـیان، آن هـا صـنایـع الکـترونیک، دوربــین عکـاسی، سـاعت، مـوتورسیکلت و داروسازی را ترجیح می دهند. ژاپنی ها به دنبال و خـواهـان یافتن بازارهایی هستند که در حال تحول تکنولوژیک باشند. آن ها بازارهایی را سراغ می گیرند کـه مـصرف کنندگان آن ناراضی باشند آنها در جست وجوی صنایعی هسـتند کــه رهبران بازار آن خودپسند باشند یا از نظر مالی در وضـعیت مناسبی قرار نداشته باشند. هدف استراتژیک آنها تسلط بر این صنایع و تخفیف یا تخریب کامل رقابت است.
ورود به بازار
ژاپـنی ها بـرای ارزیابی بازار و تـعیین یک خـط مشی مناسب گروه های مطالعاتی بـه کشـورهای هـدف اعزام می کنند و این گروه ها در آنجا هفته ها و بلکه ماه ها میمانند. آنها به مطالعه و بررسی فن آوری های موجود در خارج از کشور میپردازند آنها نخست برای ایجاد پایگاه در ژاپن دست به تولید می زنند و از طریق موانع تعرفه ای و غیرتعرفه ای سعی می کنند رقبای خارجی را از فروش در کشور ژاپن دلسرد کرده و بازدارند. گاه ژاپنی ها با فروش کـالای خود به شرکتی که نام تــجاری خـصوصی خـود را بـرکـالا مـی گذارد، مانند یک سوپرمارکت یا تولیدکننده آمریکایی، وارد یک بازار خارجـی می شوند. آنگاه نوبت به معرفی و عرضه نام تجاری اصلی آنها فرا می رسد. در این مـرحله کـالای ژاپـنی ها قـیمت ارزان تری دارد، فاقد هر گونه ویژگی خاصی است، یا کالایی ست به خوبی کالاهای رقبا، اما قـیمت آن کـمتر است، یـا کالایـی است با کیفیت برتر و یا سرانجام کالایی با ویژگی یا طراحی جدید است.سپس ژاپنی ها برای اطمینان از تامین و ارائه خدمات خود به مشتریان، آرایش سیستم توزیع خود را آغاز میکنند. آنها برای جلب توجه عموم مردم نسبت بـه کالاهای خود به تبلیغات میپردازند. یکی از مشخصه های اصلی خـط مشی ورود آنهـا بـه جـای سـودآوری زودرس، تـصاحب سـهم قـابل مـلاحظه ی از بازار است. ژاپـنی ها سرمایه دارن صبوری هستند کـه حـاضرند بـرای کسب سودآوری سالیان درازی را به انتظار بنشینند.
سهم بازار
وقتی ژاپنی ها جای پایی در بازار دست می آورند، از آنجا همت خود را صرف بسط و توسعه سهـم بازار مربوطه میکنند آنها به خط مشی های تکوین کالا و خط مشی های تکوین بازار اعتماد و اطـمینان دارنـد. آنهـا در بـهینه سازی کـالا، ارتقای درجه کیفی آن و تکثیرکالا سرمایه گذاری میکنند تا بتوانند بهتر از رقبای خود چیزی برای عرضه در اختیار داشته باشند. آنها از طریق قسمت بندی بازار به فرصت های جدید دست مییابند و در ضمن با هدف ایجاد شبکه ای از بازرها و مکان های تولید جـهانی، در شـماری از کشورهای خاص بازارشان را بسط و توسعه می دهند. آنها با جدیت تمام و طریق خرید امکانات رقبا یا مشارکت با آنها بر حجم کـار خود میافزایـند.
مراقبت از سهم بازار
پس از این که ژاپنی ها بر بازاری کاملاً مسلط شدند، بـه جای مهاجم نقش مدافع به خود می گیرند خط مشی تدافعی ژاپنی ها خط مشی تهاجمی خوبی است، چرا که هـمواره بـه تکوین کالا و بهینه سازی قسـمت بندی بازار مشـغول انـد. شرکت های ژاپنی برای حفظ نقش رهبری بازار خـود از دو اصل بازارگریانه پیروی می کنند. اول آن که زمان بازخورد طرف مشتری را به حداقل ممکن کاهش مـی دهند. بـدین ترتیبکه مشتریان فعلی خود را مورد بررسی قرار می دهند تا دریابند که مشتریان چـقدر کـالای آنها را دوست دارنـد و خواهان انجـام چه اصطلاحاتی درآن هستند. دوم اینکه آنها زمان بهینه سازی و انجام اصلاحات را بـه حداقـل مـمکن کاهش داده اند. بدین تـرتیب آنهـا هـمواره در پـی انــجام اصلاحات سودمند در کالا هستند تا کالایشان همواره نقش رهبری خـود را حـفظ کـند. ژاپـنی ها بـا اسـتخدام وکـلای آمــریکایی، بـهره گیری از کارکنان روابــط عــمومی و صاحب منصبان قبلی دولتی، از خود دفاع می کنند. آنها از این افراد در جهت دفاع از منافع خود در ایـالات متحده و بهبود تصویر ذهنیشان استفاده می کنند.
پاسخ به رقبای ژاپنی
اگرچه بیشتر شرکت های آمریکایی در برابر ژاپنی ها بسیار کند عمل می کردند، اما اکـنون اکـثر ایشان علیه ژاپنی ها دست به حمله متقابل می زنند. آی بی ام بر محصولات تولیدی خود می افزاید، کارخانجات خود را خودکار می کند، مواد اولیه و قطعات مصرفی خود را از خارج تامـین می کند و با دیگران پیوندهای استراتژیک تشکیل می دهد. بلاک اند دکر شکاف میان محصولات تولیدی خود را از میان برمی دارد، بر کیفیت کالاهای خود می افزاید، به تولید خود سیر طبیعی داده است و قیمت های فروش خود را رقابتی تر می کند. هر روز بر تعداد شرکت هایی که از رویه های ژاپـنی تقلید می کنند افزوده می شود، رویه هایی که در عـمل مـفید فایده واقع شده اند، (مانند کنترل کیفی، مدیریت وحدت نظر جمعی، تولید به موقع) و با فرهنگ حاکـم بر شرکت های غیر ژاپنی هـم سازگاری لازم را دارد. هر روز بر شمار شرکت هایی که وارد بازار ژاپن می شوند و در خاک خود این کشور با آنها رقابت می کنند افزوده می شود. گرچه ورود به بـازار ژاپــن و موفق شدن در این بازار به پول و شکیبایی زیادی نیاز دارد،اما شرکت هایی هم بوده اند که این کـار برجسـته را انجام داده اند. در ایـن مـیان مـی توان از کـوکاکـولا، مک دونالدز، ماکس فاکتور و آی بی ام نام برد.
منبع:مدیریت بازاریابی
نویسنده: فیلیپ کاتلر(تجزیه و تحلیل، برنامه ریزی، اجرا و کنترل)
ترجمه: بهمن فروزنده
ممنون از مطلب فوق العاده تون