آشنایی وکسب اطلاع از مفروضات و مبانی زیر بنایی پژوهش برای هر پژوهشگری ضروری است:
پارادایم
نیـومن (۱۹۹۴) معتقـد اسـت کـه پـارادایم بـه نظریـه و تحقیـق جهـت مـی دهـد همچنـین کوهن( ۱۹۷۰) معتقد است که علم متعارف یعنی کـارکردن در چهـارچوب پـارادایمی کـه سـنت پژوهشی منسجم را تعریف می کند. پــاتن (۱۹۹۰) معتقـد اسـت کـه پـارادایم مجموعـه ای از قضایاست که چگونگی درک جهان را تبیین می کند. در ایـن تبیـین نـوع نگــرش بـه جهـان، چگونگی فائق آمدن بر مسائل و هدایت محققان در اینکه چه چیزی مهم و اساسـی اسـت، چـه چیزی مشروعیت دارد، و چه چیزی منطقی و عقلانی است، ارائه می شود.
پارادایم یک چهارچوب سازمان بخش عام در نظریه و پژوهش است که در برگیرنـده مفروضـات بنیادی، مسائل اصلی، مدل های کیفیت بررسی و روش های دستیابی به پاسخ هـا پـارادایم تحقیق تعیین کننده جهت گیری محـقق در مقولاتی است از قبیل اینکه محقق دنبال چه چیـزی است و همچنین در محدوده مورد بررسی یک پارادایم خـاص چـه چیـزی رخ مـیدهـد (محمـد پور، ۱۳۸۸ ص ۳۳ )
انواع سوالات در پارادایم
سه سوال اساسی در تحلیل پارادایم ها بکار برده می شود، این سـه سـوال در سـه نـوع سـوالات هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی دسته بندی می شوند. با عنایت بـه جـواب هـر پارادیم به این سوالات می توان به ماهیت و چارچوب اساسی پارادیم پی برد.
سوالات هستی شناختی: این نوع سوالات به بررسی مسائلی از قبیل اینکه شکل و ماهیـت واقعیت چیست و چه چیزی وجود دارد که می توان در باب آن به شناخت رسید، می پردازند.
سوالات معرفت شناختی: این نوع سوالات به بررسی مسائلی از قبیل اینکه ماهیـت رابطـه بین معلوم و مجـهول چیست و چگونه می توان از مجهول به معلوم رسید، می پردازند.
سوالات روش شناختی: این نوع سوالات به این مساله می پردازند که پژوهشگر چگونه و به چه طریقی می تواند به شناخت مجهولات و حل مسائل نائل شود.
نکته قابل توجه اینکه بین هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی درون هر پارادایم یــک ارتباط متقابل و منسجم وجود دارد و این مقولات در درون هر پـارادایـم در یــک جهـت و مسـیر حرکت نموده و مکمل یکدیگر هستند لذا ضرورت دارد که پژوهشگر با مبانی این پارادایم ها آشنا شود. در بـاب پاسـخگویی پارادایم های مختلف به این سوالات دسته بندی های متفاوتی ارائـه شده اسـت و در ایـن بـاب دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که عمده ترین آنها در این قسمت ارائه خواهد شد.
پارادایم اثبات گرایی: در این پارادایم از دید هستی شناسی واقعیت سـطحی و قابـل درک است و بر واقع گرایی سطحی تاکید می شود. معرفت شناسی پارادایم بیان می کند کـه یافتـه هـا حقیقی هستند و در روش شناسی بر روش هـای پـژوهش کمّـی، اسـتدلال هـای آمـاری و بـر تبیین های قطعـی تاکید دارند.
پارادایم پس اثبات گرایی: هستی شناسی این پارادایم معتقد است که واقعیت واقعی، قابـل درک اما ناقص و محتمل است. در معرفت شناسی با احتمال بـه حقیقـت یافتـه هـای نگریسـته می شود. در روش شناسی بر روش هـای کمّـی و اسـتفاده محــدود از روش هـای کیفـی تاکیــد می شود.
پارادایم ساخت گرایی: در این پارادایم واقعیت ها برآمده از موقعیت های خاص هستند. یافته ها خاص هستند و بر روش های کیفی پژوهش تاکید دارند.
پارادایم انتقادی: در این پارادایم واقعیت صوری شکل گرفته از ارزشهای اجتماعی، سیاسـی و محیطی است و این واقعیت متغیر است و در طول زمـان دچـار تغییـر خواهـد شـد. یافتـه هـای پژوهش در حـد وسط در نظر گرفته می شوند یعنی نه به صورت قطعی پذیرفته می شوند و نـه رد میشوند همچنین این پارادایم تاکید بر روش های کمّی و کیفی دارد.
پارادایم پراگماتیسم: در این پارادایم ، دانش ناشی از یـک موقعیـت بـوده و اساسـی بـرای واقعیت دنیایی که در آن انسان ها تجربه و زندگی می کننـد در نظــر گرفتـه مـی شـود. واقعیـت اجتماعی ناشی از روابط واقعی که افراد در حال تجربه کردن آن هستند، مــی باشـد و بیشـتر بـر روش های ترکیبی پژوهش تاکید میگردد.
منبع :
کتاب پروپوزال نویسی در مطالعات کیفی و ترکیبی
مولفان: فرزاد حکیم زاده و جمال عبدالملکی